زمان جاری : یکشنبه 14 خرداد 1402 - 2:10 بعد از ظهر

تعداد بازدید 411 شب هم آهنگی
نویسنده	پیام

yekta ارسال‌ها : 5 عضویت: 8 /6 /1393 تشکر شده : 1

شب هم آهنگی لب ها می لرزند. شب می تپد. جنگل نفس می کشد. پروای چه داری ، مرا در شب بازوانت سفر ده انگشتان شبانه ات را می فشارم ، و باد شقایق دوردست را پر پر می کند به سقف جنگل می نگری: ستارگان درخیسی چشمانت می دوند بی اشک چشمان تو ناتمام است ، و نمناکی جنگل نارساست دستانت را می گشایی ، گره تاریکی می گشاید لبخند می زنی ، رشته ی رمز می لرزد می نگری ، رسایی چهره ات حیران می کند بیا با جاده ی پیوستگی برویم خزندگان درخوابند. دروازه ی ابدیت باز است. آفتابی شویم چشمان را بسپاریم ،که مهتاب آشنایی فرود آمد لبان را گم کنیم ، که صدا نا بهنگام است در خواب درختان نوشیده شویم ، که شکوه روییدن در ما می گذرد باد می شکند. شب راکد می ماند. جنگل از تپش می افتد جوشش اشک هم آهنگی را می شنویم ، و شیره ی گیاهان به سوی ابدیت می رود. امضا کاربر روانشناس مشاوره آنلاین تست ازدواج نوروفیدبک مشاوره تلفنی ازدواج

شنبه 08 شهریور 1393 - 23:41

تشکر شده:

پاسخ ها

برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !