loading...
مجله سرگرمی تفریحی جذاب آنلاین
آخرین ارسال های انجمن
امیر بازدید : 1291 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

 

گفتگوی خدا و مجنون در قالب شعر

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

 


عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود


 

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟

بر صلیب عشق دارم کرده ای؟

 


خسته ام زین عشق ، دلخونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن


 

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو لیلا ی تو ، من نیستم

 


گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگت پنهان و پیدایت منم


 

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

 


عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق ، یکجا باختم


 

کردمت آواره ی صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد

 


سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا بر نیامد از لبت


 

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

 


مطمئن بودم به من سر می زنی

بر حریم خانه ام در می زنی


 

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بی قرارت کرده بود

 


مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3166
  • کل نظرات : 861
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 2212
  • آی پی امروز : 136
  • آی پی دیروز : 410
  • بازدید امروز : 763
  • باردید دیروز : 2,329
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 763
  • بازدید ماه : 30,927
  • بازدید سال : 183,533
  • بازدید کلی : 13,462,654
  • کدهای اختصاصی