به نام خدا
سلام به همگي شما بازديدكنندگان گرامي.
اين انشا رو من توي امتحانات نوبت اول نوشتم و تصميم گرفتم كه براي شما هم بذارم. شما هم لطف كنيد و بخونيد و نظر بديد.
موضوع: دنياي امروز
صبح زود كه از خواب برميخيزيم، وقايع زيادي را ميبينيم و ميشنويم.
رفتگر زحمت كش، كوچه ها را با جاروي بلند خود نوازش ميكند و خاك و غبار را از زمين انسان ها كنار ميزند ولي اي كاش ميشد كسي بود كه بتواند با جارويش، گناهان را براي هميشه از بين ببرد.
دنياي امروز با آن زمان كه در گفتار ما قديم بودند، خيلي فرق دارد.
اين خيلي را در روابط و سخنان جوانانمان ميتوانيم حس كنيم.
اگر ما نوجوانان كه سازندگان آينده اين مملكت هستيم،درك كنيم كه ميتوانيم همه كار ها را به خوبي انجام دهيم، خيلي مسائل حل خواهد شد.
مثلا بدانيم كه بازي كردن در كنار درس خواندن هيچ مشكلي ندارد و لازم است ولي به شرطي كه مناسب باشد. طوري نباشد كه ساعت ها پاي وسايل بازي بنشينيم و شب موقع خواب ، نيم نگاهي به درس هايمان بيندازيم و تازه يادمان آيد كه درس هم داريم.
جامعه امروز بر پايه فناوري اطلاعات و ارتباطات پيش ميرود.
ما در اين جامعه، بايد خود را كنترل كنيم.
وقتي خانواده اختياراتي نظير اينترنت در اختيار ما قرار ميدهد، بياييم با خودمان صادق باشيم و به خود دروغ نگوييم. يعني مثبت نگر باشيم و از آن براي پيشرفت و بالا رفتن اطلاعات خود بهره ببريم.
(( به اميد موفقيت ، بياييد با هم مهربان باشيم))
ممنونم كه اين مطلب رو خونديد.
نظر دهيد تا انشا هاي بيشتري رو درج كنم
يا علي