حلول عيد ولايت و امامت را كه به شكرانه تكميل دين و تتميم نعمت همگان با عرشيان و فرشيان است ، محضر شما كاربران جذاب آنلاين و همه شيعيان تبريك و تهنيت عرض مينماييم.
مديريت وبسايت جذاب آنلاين
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 515 | hjgigjgjgjjkg4352 |
![]() |
543 | 54920 | hjgigjgjgjjkg4352 |
![]() |
0 | 1300 | mirantarh |
![]() |
2 | 1843 | 00mostafa00 |
![]() |
0 | 1192 | mirantarh |
![]() |
1 | 1574 | mirantarh |
![]() |
0 | 1130 | mirantarh |
![]() |
1 | 1576 | police |
حلول عيد ولايت و امامت را كه به شكرانه تكميل دين و تتميم نعمت همگان با عرشيان و فرشيان است ، محضر شما كاربران جذاب آنلاين و همه شيعيان تبريك و تهنيت عرض مينماييم.
مديريت وبسايت جذاب آنلاين
سلام عزيزان جذاب آنلايني
مطلب جالب و زيبايي رو براتون تهيه كرديم
حتما با سلسه مطالبی با عنوان "خانمها حتما بخوانند" یا محوریت مسئله حجاب که بعضي مواقع در جذاب آنلاين منتشر میشود آشنا هستید.
اگر شما دوستان گرامی نیز مطلب، خاطره،دلنوشته و ... در مورد مسئله حجاب دارید می توانید به ایمیل jazzab.online@yahoo.com ارسال کنید تا با نام خودتان منتشر شود شما حتی می توانید در این بخش مطالب دیگر عزیزان را نقد کنید.
_______________________
از وقتی به سن تکلیف رسیدم به حجابم حساس بودم و اگه تو عکسام ناخودآگاه کمی از مویم پیدا بود اعصابم خورد می شد ولی چون فکر میکردم نمی تونم چادر رو جمع و جور کنم چادری نبودم و اصلا به آن فکر هم نمی کردم.
تو دوران دبیرستان بودم که برای مادرم یه قواره چادر از کربلا سوغات آوردن. مامانم گفت: چادر ملی می خوای؟ و منم موافقت کردم دادیم چادر ملی اندازه ام دوختن و سرم کردم
عزيزان به سبب كاهش حجم صفحه اول و راحتي ديگر عزيزان
لطفا بقيه مطلب را در قسمت ادامه مطلب همين پست مطالعه فرماييد
منتظر نظر هاي گواراي شما هستيم ...!
در بسیاری از مناطق عروس دریاییها را در آکواریم نگهداری می کنند .
این موجودات دارای ساختار زیبایی هستند، به همین جهت عروس دریایی نامیده میشوند. عروس دریایی، در اعماق متوسط دریا زندگی میکند و بین ۱۰ تا ۲۰ سانتیمتر قطر دارد و بدنی چتر مانند و شفاف ژلاتینی دارد. قطر بدن در مرکز چتر و در حاشیه لبهها، نازک است و تعدادی تانتاکول در لبه دارد.
دهان چهار گوش در قسمت وسط بدن قرار دارد که به یک حلق لولهای با مقطع ۴ گوش وصل میشود و انتهای حلق به معده ختم میگردد که دارای ۴ جیب شعاع است. معده چهار قسمتی است و از این قسمتها، لولههای گوارشی یا معدی منشا گرفته و به صورت مجرای شعاعی حلقوی قرار گرفته و مواد غذایی را به قسمتهای مختلف میرسانند. در اطراف دهان ۴ بازوی دهانی وجود دارد. در لبه چتر عروس دریایی، تعداد ۸ عدد برآمدگی به فواصل مناسب با هم قرار دارند که این برآمدگیها دارای ساختار حسی هستند و حاوی ذرات شعاعی یا استاتولیتها بوده و نیز ۲ چشم ساده در جدار عضو تعادلی خود دارند.
حداقل دو شبکه عصبی وجود دارد که یکی از آنها تمامی سطح روی و زیر چتر و تانتاکولها را عصبدار کرده و جریانات عصبی را به آرامی منتقل میکند و در تنظیم حرکات موضعی و متمرکزی نظیر تغذیه دخالت میکند. دومین شبکه عصبی، به نواحی زیر چتر محدود شده و جریانات عصبی را به سرعت منتقل میکند و باعث تنظیم انقباضات چتر هنگام شنا میشود.
لطفا متن زير را بخوانيد و متانسب با سليقه خود در وبلاگتان قرار دهيد
-خاطره تون هس؛666 سه تا شیش داره بقالی سره کوچه کیشمیش داره بگردونش بچرخونش ...
-یه موقع هم بود دو تا هلی کوپتر تو طبس می خورن به هم
-هیروشیما و ناکازاکی هم یه بار بمب اتم خورده بهشون
-جالبه که میگن حضرت آدم سیب خورد و هبوط پیدا کرد به زمین،پرچم اسراییل هم وسطش ی ستاره س
-موش و گربه هم برنامه کودک بود ،منم 18سالمه هنوز که هنوزه محو شاهکار انیمیشن موش و گربه م
-امام حسین(علیه السلام) 72 تا یار با وفا داشتن
بیاید از اول بخونیمشون
اولی-اگه 666 رو بچرخونی میشه999،این عدد تو مسیحیت نماد منجی اخرالزمان هس و اون666 از اعداد مقدس شیطان پرستا هس صلیب برعکس دیدی؟ بازم از علائم اوناس ینی آنتی کریستین.
-دومی و سومی:بیت المقدس که اونا بش میگن معبد سلیمان؛طبس واون دوتا شهر ژاپن همشون رو مدار33 درجه هستن میبینی که حداقل دوتا حمله دارن به شهرای این مدار33عدد مقدس اوناس
-چهارمی .یه سیب بردار به صورت افقی برشش بزن حالا وسطش ستاره پنج پر رو ببین یه سر هم به وسط پرچم اسراییل بزن.(اسراییل6پر -سیب5پر و هردو مقدس)
-پنجمی .یهودیا اوایل به صورت زیر زمینی فعالیت می کنن همین الانم هستن به طوری ک دین خودشون رو مخفی میکنن،(یهودیانٍ مارانوس) به خاطر زیر زمینی بودنشون بهشون لقب موش کثیف رو میدن؛ موش کثیفه؟نه کی گفته ؟ ببین موش چقد باهوشه چقد زور داره همش داره بابای گربه رو میسوزونه(رو نسل جدید کار میکنن الانم رو سینمای چین دارن کار میکنن"اگه دوس داری بدونی چرا چین؟بم بگو)
_شیشمی. اونا به حضرت سلیمان میگن کینگ سلیمان و همونجور که ما میدونیم حضرت سلیمان همه چیز تحت قدرتشون بود مثلا جنیان براشون غواصی میکردن ؛اونا میگن حضرت سلیمان 72 تا جن داشته که باعث قدرتش میشدن"عدد72؛عدد قدرت فراماسونهاست
اما خدا میگه نه، اون 72 تا مظهر قدرت نیستن. مظهره قدرت این هفتادو تنی هستن که اینقد ایمان دارن و به شهادت میرسن
این یکی از توپوزی های خدا به اوناس
والسلام علی من اتبع الهدی
موفق و سربلند باشيد
ياعلي
کاربر گرامی سلام درس جدیدی برای شما بارگزاری شده است با مطالعه به موقع آن، همگام با دوره آموزش پیش بیایید. |
|||||||
اطلاعات درس | |||||||
|
|
||||||
خلاصه درس | |||||||
همانگونه که در دو جلسهی گذشته اشاره شد، بحث بازاریابی ایمیلی ابزار قدرتمندی در مبحث بازاریابی و در نتیجه تجارت الکترونیک است. شرکتها و سازمانهای زیادی به این روش بازاریابی روی آورده و نتایج مطلوبی به دست آوردهاند. در این روش، صاحب کسب و کار، یک ایمیل با محتوای مورد نظر و جذاب آماده میکند و آن را برای هزاران و حتی میلیونها مخاطب خود ارسال میکند. به دنبال این ارسال، تماسهای مشتریان و مخاطبان آغاز شده و فروش محصول یا ارائه خدمات افزایش چشمگیری خواهد داشت. علی رغم اینکه ابزار مورد استفاده در این روش ابزار نسبتاً ارزان ایمیل میباشد ولی بر اساس هدف و نوع محتوای آن، اقسام گوناگونی دارد. در این جلسه به معرفی این تقسیمبندی ها و ارائه مثال هایی کاربردی برای هر کدام می پردازیم. با ما همراه باشید... | |||||||
مطالعه كامل اين قسمت در ادامه مطلب |
کاربر گرامی سلام با مطالعه به موقع، همگام با دوره آموزش پیش بیایید. |
|||||||
اطلاعات درس | |||||||
|
|
||||||
خلاصه درس | |||||||
ایمیل به عنوان ابزاری به ظاهر ساده و پیشپا افتاده، میتواند تحول شگرفی در کسب و کار ما به وجود آورد. در این دورهی آموزشی تلاش میکنیم شما را با بازاریابی ایمیلی آشنا کنیم؛ سعی کردهایم محتوای دوره را کاملاً کابردی قرار دهیم تا مخاطبان آن در پیچ و خم اصطلاحات تخصصی گرفتار نشوند. در این جلسه به مفاهیم مهم و ابتدایی بحث می پردازیم و شما را با واقعیت هایی که شاید تاکنون نشنیده باشید آشنا می کنیم. با ما همراه باشید... | |||||||
مطالعه كامل اين قسمت در ادامه مطلب قرار دارد |
برید حالشو ببرید بعد بگین امير بده نظر هم ندین
به مناسبت باز شدن دوباره مدارس...خخخخ
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و
سکوت در مسجد حکمفرما شد
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :
آری من مسلمانم
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت: با من بیا
پیرمرد بدنبال جوان به راه
افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت: که میخواهد تمام آنها را قربانی کند
و
بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن
گوسفندان شدند
و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت: که به مسجد بازگردد
و شخص دیگری را برای کمک با خود بیار
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت
و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده
نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید
به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود
آرمیتا فرید ۱۳٫۵ ساله، جوانترین داوطلب کنکور سراسری۹۲ در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شد.
به نقل از روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران این داوطلب ساکن اصفهان است و امسال برای اولین بار در کنکور سراسری شرکت کرده است.
وی می گوید:تا سال ۸۶ دوره ۵ سال ابتدایی را امتحان دادم و تا سال ۸۸ سوم راهنمایی را به پایان رساندم.از سال ۸۸ به بعد وارد دبیرستان شدم و ۴ سال دبیرستان را به صورت عادی گذراندم و امسال هم در کنکور شرکت کردم . من در مدرسه عادی درس خواندم و بدون اینکه کلاس خصوصی یا معلم خصوصی داشته باشم موفق شدم در کنکور سراسری قبول شوم.
آرمیتا با اشاره به تلاش خود برای قبولی در رشته پزشکی افزود : کسی که هدفش قبولی در رشته پزشکی در یک دانشگاه خوب و معتبر باشد،مسلماً باید یکسال خوب زحمت بکشد و من هم این یک سال برایم خیلی سخت گذشت ،اما به هر حال این دوران تمام شد.
وی پس از لطف خداوند، نقش پدر و مادر خود را در کسب این موفقیت مهم دانست و گفت: مادرم برای ایجاد آرامش من و در روزهایی که احساس خستگی و تنهایی میکردم خیلی کمکم می کرد.
آرمیتا از چگونگی شرایط جلسه آزمون کنکور گفت: وقتی در جلسه کنکور مینشینید، ۴ ساعت سرنوشت فرد را تعیین میکند و این زمان را باید مدیریت کرد. در آنجا نه پدر و نه مادر و نه معلم هیچکدام حضور ندارد، فقط حضور خود فرد است و خدای او و آن توکلی که باعث آرامش و ادامه کار می شود.
وی گفت هفته قبل از کنکور استرس زیادی داشتم اما خدا را شکر که در روز کنکور اضطراب من خیلیکمتر بود. ولی در جلسه آزمون موقعی که به تستهای اختصاصی رسیدم یه مقدار استرس داشتم و حتی گریه کردم، اما خیلی سریع تصمیم گرفتم ادامه تستها را بزنم و کار را تمام کنم .
وی با بیان اینکه خیلی خوشحال است که در دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شده ،گفت: من قبل از برگزاری کنکور می دانستم که در رشته پزشکی قبول خواهم شد.
آرمیتا گفت: از دوران کودکی علاقه داشتم پزشک شوم و این در دست نوشتههای دو سالگی ام موجود است. علوم مرتبط با بدن انسان را خیلی دوست داشتم و به همین دلیل رشته پزشکی را انتخاب کردم و علاقه مندم پس از دوران پزشکی رشته تخصصی جراحی عمومی یا داخلی را انتخاب کنم.
بی اغراق این عکس یکی از شاهکارهای عکاسی تمام تاریخ جنگ است.
این عکس بدست عکاس کانادایی به نام کلاود دتلوف در 26 آگوست 1939 در بریتیش کلمبیا کانادا
از سربازانی گرفته شد که عازم جنگ جهانی بودند تا به ارتش بریتانیا بپیوندند.
آنها به سمت مقصدی سری رهنمون شده بودند.
در حال رژه، ناگهان پسری پنج ساله به نام "ویتی" دستان مادرش را رها کرد
و در حالی که به سمت پدرش، سرباز جک برنارد ، می دوید، این جمله را به زبان آورد:
"صـــــبر کــــن بابا"
در همین لحظه بود که عکاس دکمه شاتر دوربینش را فشرد و عکسی را خلق کرد
که نه تنها به شکلی گسترده در تمام دنیا منتشر شد
بلکه در تمام دوران جنگ در تمام مدارس بریتیش کلمبیا آویزان شد.
لبخند جالب مادر ویتی، چهره مطمئن و مصمم پدر،
پس زمینه صف طولانی سربازان کانادایی و تقارن دستهای پدر، مادر و خود ویتی
به عکس جلوه ای هنری و ماندگار داده است.
در این مطلب قصد دارم به شما به شما 10 نکته بگم که باعث کاهش رتبه شما میشود.
1.سایت خود را در یک ساعت مشخص آپدیت کنید
2. در روز تعداد مشخصی پست بدهید
3. بک لینک بگیرید
4.تبادل لینک کنید با سایت های دیگر
5.مطالب تکراری نزارید
6.از ابزار سنج الکسا استفاده کنید
7.مطالب را کپی نکنید ( هرچند که همه کپی میکنند ولی ضایه کپی پست نکنید الکسا باهوشه )
8.در سایت الکسا عضو شوید و سایت خود را claim کنید ( به زودی آموزش claim کردن را یاد میدهم)
9.در الکسا برای سایت خود تولبار بسازید و در سایتتان برای دانلود بزارید(هرچه آدم بیشتر استفاده کنند رتبه شما کم تر میشود )
10.الکسا جدیدن باهوش شده و با بازدید تقلبی رتبه شما کم نمیشود و برعکس دیر تر پایین میرود
امیدوارم از این مطلب رازی باشید
حقیقت کجاست؟؟؟
1-جنگ جهانی اول با 17 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
2-جنگ جهانی دوم با 50-55 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
3-بمب اتمی ناکازاکی با 200 هزار کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
4-جنگ ویتنام با 5 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)
5-جنگ در بوسنی با 500 هزار کشته (شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
6-جنگ در عراق با بیش از 1میلیون و 200هزار کشته(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
7-جنگ افغانستان و ....(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
آیا شما هنوز فکر میکنید مشکل از اسلام است؟
خداوند در قرآن می فرماید:
چون به آنان گفته شود که در زمین فساد نکنید، مى گویند: ما مصلحانیم
(سوره بقره آیه 11)
سلام
در اين آموزش ما ميخوايم به شما روش ديدن پسورد هاي ثبت شده در باكس تون رو ببينيد
اين آموزش كاربردش اينه كه توي هيستوري وبتون هر چي رمز هست و در اون صفحه ميريد رمز ها نمايان ميشن ولي
به صورت ***** يعني ستاره اي كه هيچ فايده اي ندارند
اما با اين روش شما به راحتي ميتونيد پسورد هارو ببينيد و در صورت لزوم استفاده كنيد
نظر فراموش نشه عزيزان
اختصاصي جذاب آنلاين
منبع: www.BaranKhoshk.Rozblog.com - جذاب آنلاين
پسورد : barankhoshk.rozblog.com
حجم : دو مگ
لينك دانلود : http://s4.picofile.com/file/7938567846/learn_1.swf.html
مواظب خودتون و خوبي هاتون باشيد
ياعلي
گوگل امکاناتی زیادی برای وبمستران گذاشته و یکی از بهترین امکاناتش ثبت سایت شما در گوگل است.
به سایت زیر بروید:
https://www.google.com/webmasters/
بعد روی دکمه آبی رنگ که در آن نوشته شده Sign in to Webmaster Tools کلیک کنید
ایمیل و پسورد خود را وارد کنید
و بعد سایت خود را وارد کنید
سپس سایت خود را تایید کنید.
اگر سوالی بود در نظرات از من بپرسید.
در ادامه مطلب 15 نکته برای افزایش بازدید به شما میگم
سلام دوستان و همراهان جذاب آنلاین
این نمونه بنر ها به منظور قرار دادن در صفحات وبسایت ها و برای حمایت از کودکان بیمار موسسه محک است
كار سختي نيست فقط بنر رو بذاريد توي قالبتون در قسمت تبلیغات
کد بنر هم به این صورت هستش که میتوانید به جای عبارت ( Address Ax ) ، ادرس تصویر مورد نظرتون رو قرار بدید ( لینک هر بنر در پایین آن در جعبه ای قرار داده شده است )
در صورت نیاز به بنر های بیشتر ، از قسمت نظرات درخواست دهید
لینک اصلی سایت محک :
http://www.mahak-charity.org/main
مواظب خودتون و خوبي هاتون باشيد
قیافش رو ببین...!!
یعنی اگه تو ایران زندگی میکرد ، تنها برداشتی که ازش با اون نایلون تو دستش میکردیم
این بود که در حد سرایدار ، یا ساقی ، یا از این کارمندای دون پایه ی اداره ثبت ، باشه ...
شایدم می گفتیم توی پلاستیکش قلیون میوه ای با طعم دوسیب هست...!! :)
فرق اونا با ما ، اینه که نیازی به نمایش دادن ندارن ،
چون به جای اینکه شعار برادری و برابری بگن ، دارن عمل میکنن ، اندازه نیازشون زندگی میکنن ،
مزرعه ی پدریشون یه شبه 40 میلیارد قیمتش نشده که بره بالای شهر جفتک بندازه ...
این آدم تو این عکس سرگئی برین موسس شرکت گوگل هست!
بیست و چهارمین مرد ثروتمند جهان با
حدود 20 میلیارد دلار ثروت
... صاحب یه بوئینگ 767 و
عینک اش که به چشم داره تازه نسخه های اولیه ش به بازار عرضه شده....
اسم عینکش هم "گوگل گلاسه" که کلی می ارزه.
یه عینک معمولی نیست...
من واقعاً به شخصه تلاش و وجدان کاری این آمریکایی ها رو می ستایم!!!
قبلاً هی میگفتن نمی دونم تو ایران ساعت مفید کاری چند دقیقه هست
تو ژاپن چند دقیقه هست یا تو کانادا چند دقیقه هست...
الان به عینه دارم می بینم، ساعت مفید کاری ما چند دقیقه هست!!
و همین طور مال اونا چند دقیقه هست...!
آموزش + تريلر ها در ادامه مطلب هستش
بفرماييد
O say, can you see, by the dawn's early light,
در این ساعات فجر صبحگاهان، به من بگو چه میبینی
What so proudly we hailed at the twilight's last gleaming,
آیا آن پرچمی که دوش بر آن سلام دادیم را اکنون در نور سحرگاهان میبینی؟
Whose broad stripes and bright stars, through the perilous fight,
پرچمی که خطوط راه راه پهن آن و ستارگان درخشان آن در این نبرد پر خطر
O’er the ramparts we watched, were so gallantly streaming?
پرچمی که بر روی استحکامات ما دلاورانه در اهتزاز بود.
And the rockets’ red glare, the bombs bursting in air,
تابش سرخ پرتابههای دشمن، و بمبهای انفجاری آنان
Gave proof through the night that our flag was still there.
در این شب آمدند و رفتند، اما پرچم ما در جای خود باقیماند.
O say, does that star spangled banner yet wave
به من بگو آیا آن پرچم ستاره نشان (امروزه) هنوز در اهتزاز است؟
O’er the land of the free, and the home of the brave?
آیا بر روی سرزمین مردمان آزاد، و منزلگاه شجاعان هنوز دیده میشود؟
در این پست ما یک کتاب جالب را برای شما علاقمندان آماده کردیه ایم .این کتاب آموزش که با موضوغ SQLInjection می باشد توضیحات کاملی در مورد این مبحث ارائه می دهد . در این آموزش شما با تشخیص تزریق ها , تشخیص خطاها , تعیین محل کردن خطاها , تشخیص پارامتر های آسیب پذیری برای SQL Injection , انجام تزریق , بدست آوردن Syntax و ساختار درست , تشخیص بانک اطلاعاتی و…. آشنا می شوید .
هدف ما از قرار دادن این کتاب , آموزش و مقابله با این حملات می باشد . امیدواریم نهایت استفاده را ببرید .
رمز فایل(درصورت نیاز) : www.denadownload.com
حجم فایل : ۸۰۰ KB
تعداد صفحات : ۷۷
منبع : دنا دانلود
وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده میکرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب میدیدم.
یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او میگفتم که در ذهنم چه میگذرد. من طلاق میخواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمیرسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟
از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه میکرد. میدانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگیاش آمده است. اما واقعاً نمیتوانستم جواب قانعکنندهای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش میسوخت.
با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود میتواند خانه، ماشین، و ۳۰% از سهم کارخانهام را بردارد. نگاهی به برگهها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که ۱۰ سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبهای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمیتوانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفتهها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکمتر و واضحتر شده بود.
روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی مینویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمیخواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمیخواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.
برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر میکردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابلتحملتر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم.
درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقهام حرف زدم. بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقهای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد.
از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم. وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازهکاری داشتیم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم. حدود ۱۰ متر او را در آغوشم داشتم. کمی ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم.
در روز دوم هر دوی ما برخورد راحتتری داشتیم. به سینه من تکیه داد. میتوانستم بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم. فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکردهام. فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست. چروکهای ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود. یک دقیقه با خودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کردهام.
در روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان برگشته است. این آن زنی بود که ۱۰ سال زندگی خود را صرف من کرده بود. در روز پنجم و ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است. چیزی از این موضوع به معشوقهام نگفتم. هر چه روزها جلوتر میرفتند، بغل کردن او برایم راحتتر میشد. این تمرین روزانه قویترم کرده بود!
یک روز داشت انتخاب میکرد چه لباسی تن کند. چند پیراهن را امتحان کرد اما لباس مناسبی پیدا نکرد. آه کشید و گفت که همه لباسهایم گشاد شدهاند. یکدفعه فهمیدم که چقدر لاغر شده است، به همین خاطر بود که میتوانستم اینقدر راحتتر بلندش کنم.
یکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه این درد و غصههاست که اینطور شده است. ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.
همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و بیرون بیاوری. برای او دیدن اینکه پدرش مادرش را بغل کرده و بیرون ببرد بخش مهمی از زندگیش شده بود. همسرم به پسرمان اشاره کرد که نزدیکتر شود و او را محکم در آغوش گرفت. صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون میترسیدم در این لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد او را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بیرون آورده و به سمت در بردم. دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسیمان.
اما وزن سبکتر او باعث ناراحتیم شد. در روز آخر، وقتی او را در آغوشم گرفتم به سختی میتوانستم یک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردن و گفتم، واقعاً نفهمیده بودم که زندگیمان صمیمیت کم دارد. سریع سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم قفل نکردم. میترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پلهها بالا رفتم. معشوقهام که منشیام هم بود در را به رویم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، دیگر نمیخواهم طلاق بگیرم.
او نگاهی به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانیام گذاشت و گفت تب داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمیخواهم طلاق بگیرم. زندگی زناشویی من احتمالاً به این دلیل خستهکننده شده بود که من و زنم به جزئیات زندگیمان توجهی نداشتیم نه به این دلیل که من دیگر دوستش نداشتم. حالا میفهمم دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روی او را در آغوش گرفته و از اتاق خوابمان بیرون بیاورم. معشوقهام احساس میکرد که تازه از خواب بیدار شده است. یک سیلی محکم به گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پلهها پایین رفتم و سوار ماشین شدم. سر راه جلوی یک مغازه گلفروشی ایستادم و یک سبد گل برای همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت میکنم و از اتاق بیروم میآورمت.
شب که به خانه رسیدم، با گلها دستهایم و لبخندی روی لبهایم پلهها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او ماهها بود که با سرطان میجنگید و من اینقدر مشغول معشوقهام بودم که این را نفهمیده بودم. او میدانست که خیلی زود خواهد مرد و میخواست من را از واکنشهای منفی پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری مهربان بودم.
جزئیات ریز زندگی مهمترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، داراییها و سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم میآورد اما خودشان خوشبختی نمیآورند.
سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمیآید برای تقویت صمیمیت بین خود انجام دهید.
با به اشتراک گذاشتن این داستان شاید بتوانید زندگی زناشویی خیلیها را نجات دهید
اين مطلب را هر جايي دلتان خواست به اشتراك بذاريد
فيس بوك... توييتر... و شبكه هاي اجتماعي ايران
از خانم الهام سادين بابت ارسال اين مطلب زيبا سپاسگذاريم
در
این ویدیو بر روی یک بنر کار شده هست که شما می تونید از همین روش روی
لایه باز هایی همچون لوگو،آواتار،هدر،کارت ویزیت و ... هم کار کنید.
می تونید از طریق این لینک دانلود کنید
براي دانلود به ادامه مطلب مراجعه كنيد لطفا
آزمایش بر روی تخم مرغ
مدتی قبل، بی بی سی گزارشی از آزمایش یک تخممرغ در کنار یک موبایل را منتشر کرده بود که آن تخم مرغ بعد از گذشت زمانی سفت شده بود.
در عکسهایی که با استفاده از دوربینهای حساس حرارتی گرفته شده است، دیده می شود که یک تخم مرغ را در مقابل یک موبایل روشن در حال صحبت کردن گذاشتند و پس از گذشت یک ساعت، تقریباً نیمی از آن سفت شده بود، زیرا عملکرد امواج مایکرویو موبایل مانند امواج مایکروویوهای خانگی است که هم اکنون در آشپزخانهها وجود دارد.
با مشاهده این آزمایش به خوبی می توان به عمق این فاجعه و مضرات امواج موبایل برای سلامتی انسان پی برد. ببینید که این امواج با تخم مرغ چه کرد، همین کار را با سلولهای مغز ما میکند.
گزارش کامل این آزمایش را میتوانید در سایت www.ewall.eu ببینید.
۲- آزمایش بر روی خرگوش
در سوئد روی یک خرگوش آزمایش جالبی انجام دادند. یک خرگوش را کنار یک موبایل گذاشتند که آن موبایل همواره روشن بود. در این مدت هم تغذیه کاملی به آن میدادند.
پس از ۲ ماه خون و سلولهای خرگوش را برای آزمایش به آزمایشگاه بردند و نتیجه جالب توجهی را اعلام کردند؛ آن خرگوش با ادامه این وضعیت بیشتر از یک سال زنده نمیماند.
حال باید ببینیم اگر روی یک انسان چنین آزمایشی انجام دهند نتیجه چه میشود! اگرچه فکر نکنم کسی داوطلب این آزمایش پیدا شود.
نمونه نسبی آزمایش شده این کار برای انسان را میتوانید در افرادی ببینید که شغلشان مرتبط با رادارهای نظامی است. آنها طول عمر بسیار کمی دارند و یا بسیاری از آنها در زمان سالخوردگی به بیماری هایی مبتلا میشوند که در افراد عادی کمتر دیده میشود.
مضرات استفاده زیاد از موبایل
بقيه در ادامه مطلب
این مشکل بزرگ به نوشته کمپانی امنیتی هات اسپات شیلد، حل نمی شود مگر اینکه کاربران بدانند چگونه هکرها وارد می شوند و اطلاعات شخصی و کسب و کارشان را به سرقت می برند.
اینفوگرافیک زیر سعی می کند راههای ورود هکرها و اشتباهات قربانیان که منجر به سرقت اطلاعات می شود را بررسی کند.
اطلاعات كامل و جالب در ادامه مطلب
تعداد صفحات : 6